* همانگونه كه مىدانيد برخى از مستشرقان، اسلام را با ميل و رغبت پذيرفتند، مانند رژه گارودى ، هوفمان و ديگران، و برخى ديگر بر دين خودشان باقى ماندند و از اسلام دفاع كردند مانند مستشرق مجارستانى آقاى روبرت سيمون و مستشرق اسپانيايى سيمون هايك، اينك بفرماييد چه انگيزههايى شما را به پذيرش اسلام وا داشت؟
شرق شناسي براى اسلام و مسلمانان ناهنجار و شرّ به شمار نمىرود، گرچه اشتباهات فراواني در ترجمههاى مفاهيم قرآن كريم وجود دارد كه عده اى از مستشرقان آن را فراهم ساختهاند ليكن ما بايد ميان اشتباه عمدى و غير عمدى فرق بگذاريم |
* عدهّاى از مستشرقان غير واقعبين اسلام و حكومتى كه مسلمانان در آغاز دوران اسلام ايجاد كردهاند، خردهگيرى مىكنند و مىگويند اسلام خطر جديدى است كه جهان را تهديد مىكند . نظر شما در اين باره چيست ؟
اسلام براى غير مسلمانان خطرى به شمار نمىرود . ما در برابر حقايق مهمى قرار داريم و يكى از نكات اساسى آن اين است كه اروپا از ره آوردهاى تمدن اسلامى و دستاوردهاى فرهنگى، علمى و تمدنى به ويژه در زمينه پزشكى، داروسازى، رياضيات، نجوم و ... بهره گرفت و حقيقتى كه جز كينهتوزان آن را انكار نمىكنند، اين است كه تمدن معاصر اروپايى بر پايه تمدن اسلامى استوار است |
*پاسخ شما به اين افتراها چيست ؟
درباره آنچه كه بعضى از مستشرقان نسبت به حكم قتل مرتد و كسى كه از دين اسلام خارج شد اظهار داشتهاند مىگويم : مرتد در اسلام كسى است كه امور ثابت قطعى در اسلام را انكار مىكند . كيفر در اينجا، تنها براى مسئله ارتداد نيست بلكه كيفر براى توطئه دينى است كه مرتد در حق جامعهاى كه در آن زندگى مىكند به كار گرفته است، عقوبتى است كه به خاطر رها كردن دين اسلام براى وى در نظر گرفته شده است |
اما نسبت به مطالبى كه مستشرقان درباره طرفدارى اسلام از بردگى مطرح مىكنند بايد گفت كه من در خلال تحقيقات عميقم نسبت به اسلام و نيز كنار كار ترجمه قرآن كريم به زبان بلغارى و تلاشهاى مداوم در فهم درست اسلام آيهاى از قرآن كريم را نمىيابم كه بردگى را امضا كرده باشد ، بلكه آيات زيادى به صراحت بر آزادى بردگان دلالت دارد علاوه بر اين، اسلام آزادى بردگان را از ويژگىهاى اعمال عبادى قرار داده است . به عنوان مثال، يكى از مصارف زكات، آزادى بردگان است . بسيارى از احاديث نبوى به آزاد ساختن بردگان تشويق مىكنند. پس اسلام به طور ويژه تلاش مىكند تا برده دارى و به بردگى گرفتن را خاتمه بخشد. بر اساس مطالعات من، غرب نقش طولانى در ايجاد بازار جهانى براى خريد و فروش بردگان داشت و ترديدى نيست كه سياهان آمريكايى، از نوادگان آفريقايىها، به زور به عنوان برده آمريكا برده شدند و نوادگان آنها از نتايج اختلاف نژادى رنج مىبردند.
به كسانى كه مىگويند زن در سايه اسلام همواره ضعيف شمرده شده و آزادانه به حقوقش دست نيافته است مىگويم اين ديدگاه، اشتباهى بزرگ و خالى از حقيقت است كه هيچ پايهاى ندارد، اگر به اسلام بنگريم به خوبى در مىيابيم كه زن مسلمان نه تنها به همه حقوقش دست يافته بلكه نسبت به زنان غربى در وضعيت بهتر قرار دارد |
* پس از پذيرش اسلام از سوى شما ، ديدگاه مؤسسات شرق شناسي نسبت به شما چگونه است؟ نسبت به اين مؤسسات و روشهاى فكرى و كارى مستشرقان چه نظرى داريد؟
من به روش واقعبينى در تحقيقات اسلامى ملتزم هستم و شكى نيست كه روش شرق شناسي غير واقعى، زاده حركت استعمارى و تبليغى مسيحيت است كه هدف آن مشوّه ساختن چهرهى اسلام و پخش اشتباهات عمدى دربارهى اسلام مىباشد |
هدف روش شرق شناسي واقعگرا فراگيرى اسلام و شناخت حقايق آن و فراگيرى ميراث اسلامى و تأكيد بر نقش تمدن و فرهنگ اسلامى در پيشرفت جوامع بشرى است. شكى نيست كه ديدگاه من نسبت به مؤسسات شرق شناسي غير واقع گرا آن است كه از هر آنچه كه از اين مؤسسات نشر مىيابد، بايد پرهيز كرد و اسلام من، مرا وادار مىكند كه در برابر هر يك از اين آموزههاى شرق شناسي ضد اسلامى دفاع كنم. اما ديدگاه مؤسسات شرق شناسي نسبت به من، پس از آن كه مسلمان شدم تغييرى پيدا نكرده است؛ و همچنان در بسيارى از انجمنهاى شرق شناسي در غرب عضويت دارم.
* آيا ممكن است با مهمترين گرفتارى در زمينه مسايل اعتقادى در بلغارستان آشنا شويم؟ وضعيت مسلمانان در آنجا چگونه است؟
مسلمانان بلغارستانى در زمان برپايى حكومت اسلامى دولت عثمانى اسلام را پذيرفتند - ليكن وابسته به تركها نيستند و به زبان تركى سخن نمىگويند. ناگفته نماند كه فشار حكومتهاى بلغارستانى در برخى از زمانها به ويژه در زمان گذر مراحل تاريخى مختلف سبب نشد كه مسلمانان دست از اسلام بردارند و به مسيحيت گرايش پيدا كنند |
تحقيقات علمى ثابت كرد كه آن دسته از مسلمانان بلغارستانى كه با نام « بوماق» شناخته مىشوند، وقتى در محيط مسيحى بلغارستانى زندگى مىكنند ترجيح مىدهند كه خود را وابسته تركها به شمار آورند . از سوى ديگر، كسانى كه در منطقه ترك نشين زندگى مىكنند ترجيح مىدهند كه خود را بلغارستانى بنامند. گاهى برخى از افراد به خاطر اين كه خودشان را به يكى از دو گروه بلغارى يا ترك منتسب كنند بر آنند - كه در حالات استثنايى و ويژه - تغيير عقيده دهند، از اسلام به مسيحيت برگردند يا از مسيحيت دست كشند و مسلمان گردند. چنان كه گروه ديگرى از « بوماق» - با قطع نظر از تركها و بلغارىها - آشكارا و صريح اعلام مىكنند كه آنان مسلمانان بلغارستانى اند و هر كوششى كه از آنان جهت تغيير وابستگى عقيدتى يا نژادى به خرج داده شود منجر به ناآرامى و آشوب در جامعه بلغارستان خواهد شد.
* عامل نهفته در وراى اين شكاف كه جامعه بلغارستانى در عقيده و نژاد از آن رنج مىبرد چيست؟
- شكى نيست كه در كنار كشمكشى كه ميان مسيحيت و اسلام در قاره اروپا وجود دارد، درگيرى مذهبى، جزئى جداناپذير از تاريخ بلغارستان و كيان مردم بلغارى قلمداد شد و ترديدى نيست كه وضعيت موجود در اين منطقه از جهان ارتباطي تنگاتنگ با آنچه كه ساكنان بلغارستانى از رويدادهاى گذشته به ارث بردهاند دارد، چنان كه ملاحظات سياسى در امور مذهبى دخالت داشته است . در بلغارستان از « اسلام» به عنوان « دين ترك» تعبير مىشود و بلغارستانى يعنى كسى كه مسيحى است .
* همه مىدانيم كه مسلمانان در بلغارستان از تلاشهاى كمونيستى رنج مىبردند، آنان مجبور شدند كه به كشورهاى مجاور ديگر - به ويژه تركيه - كوچ كنند، به نظر شما آيا بخشى از اين تلاشها هم اكنون هم براى مسلمانان در بلغارستان وجود دارد؟
حكومت كمونيستى مردم را از انجام شعاير دينى به صورت صحيح منع كرده بود و اينك حتى بعد از گذشت چهارده سال از فروپاشى كامل نظام كمونيستى، آثار آن را همچنان شاهديم |
- ترديدى نيست كه انگيزه دينى براى جامعه بلغارستانى اهميت زيادى دارد اما وابستگى نژادى بر وابستگى مذهبى مقدم است و ما در اوضاع اخير ملاحظه مىكنيم كه تعداد مؤمنان - چه مسلمان يا مسيحى - زياد شدند . واقعيت موجود در بلغارستان بر اين نكته تأكيد دارد كه مؤمنان در عقائدشان عميق نيستند و فقط در چارچوب مراسم دينى به احكام مذهبى ملتزم اند و به اطلاعات كمِ مذهبى بسنده مىكنند و دين را به صورت اختيارى نه اجبارى پذيرفتند و همه اين امور به واسطه حكومت كمونيستى است كه مدتى كشور را اداره مىكرد. حكومت كمونيستى مردم را از انجام شعاير دينى به صورت صحيح منع كرده بود و اينك حتى بعد از گذشت چهارده سال از فروپاشى كامل نظام كمونيستى، آثار آن را همچنان شاهديم.
منبع : ماهنامه پژوهه، شماره شش ( با تلخيص و ويرايش مجدد ) .
نظر شما